امروز روز بدی بود


طراوت باران

دوستانه

امروز خیلی دلم گرفته نمی دونستم کجا خالی کنم تا اینکه گفتم بیام با شما درد دل کنم شاید کسی از میان شما حرفمو بفهمه روزگار بازی می کنه با ما ولی نمی دونه ما تو این بازی تازه واردیم و زود از بین می ریم چطور به این سرنوشت بفهمونیم که ما می خواییم بریم جلو دیگه تو نباش خودم می دونم چی کار کنم به وجود تو نیازی نیست چرا غم هارو یک دفعه می ریزه سرمون ؟چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

چرا بد ترین درد عاشقی هست وقتی میگن مقدسه؟چرا باید خیانت باشه ؟چرا باید تنبیه واسه کاره نکرده باشه؟ولی این عشق که من  شکست خوردم واسه اینکه خدامو بهترینمو فراموش کردم ...بهترین ها عاشق ترین ها ..وقتی در مقابلت سجده می کنن من من ......خدایااااااااااااااااا بی تو هیچم مرا به اوج بی نیازی از خود برسان

 

دل می گیره قطره اشک می ریزه اما این توانم از دست دادم دارم می میرم ولی تنها راه موجودم از دست دادم دیگه واقعا خسته شدم تحمل هیچی را ندارم خدایااااااااااااااااا به من از نعمت صبر عنایت می کنی؟

 

بدان بهترین دوست آغار کننده هستی است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 15:4 توسط ترنم ترنم| |


Power By: LoxBlog.Com